Text: Subject:
No. English Farsi Pashto Subject
691 family خانواده - Sociology
692 exchange داد و ستد، تبادله، عوض، مبادله، تسعیر، تبادل، اسعار، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی، تعویض، صرافی، معاوضه، بورس، مبادله کردن، عوض کردن، تسعیر یافتن. معانی دیگر: تبادل کردن، بده و بگیر کردن، دادن و ستاندن، ردوبدل کردن، چفته کردن، پایا پای کردن، تاخت زدن، معاوضه کردن، جابه جا کردن، در مقابل دادن - Sociology
693 ethnography قوم نگاری، تشریح علمی، مطالعه علمی نژادها. معانی دیگر: (شاخه ای از مردم شناسی که با شناخت فرهنگ ها به ویژه فرهنگ های نانوشتار سروکار دارد) قوم شناسی، رامه شناسی، فرهنگ شناسی، نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند - Sociology
694 equilibrium میزان، تعادل، موازنه، آرامش. معانی دیگر: (فیزیک) هم سنگی، هم ترازی، هم ایستایی، ترازمندی، هم وزنی، هم ترازویی، تعادل جسمی، تعادل روحی، تن ترازی، روان ترازی، آرامش، سکون - Sociology
695 enclave درون بوم. تحت محاصره. معانی دیگر: (بخشی از یک ناحیه یا کشور که از چندسو توسط سرزمین کشور دیگری احاطه شده باشد) سرزمین محصور، درونبوم، قلمرو بسته (در برابر: برونبوم exclave)، ناحیه ای که کشور بیگانه دور انرا گرفته باشد، ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد - Sociology
696 dysfunction عدم کار، معلولی، عمل یا کار معلول وغیر عادی Sociology
697 disability ناتوانی، عجز، عدم قابلیت. معانی دیگر: نقص عضو، زمین گیری، معلولیت، آکمندی، فرنودی، محدودیت، کران بستگی، ناسودمندی، نداشتن مزیت، نقطه ی ضعف، کمبود، کمداشت، از کار افتادگی، (حقوق) عدم صلاحیت، ناشایستگی، عدم اهلیت، حجر. - Sociology
698 diffusion سرایت فرهنگی، ریزش، پخش، انتشار، پخش‌ه‌شدگی. معانی دیگر: اشاعه، پراکنش، گسترش، پاشش، نشت، (نور) پخشیدگی، پخشش، هم‌آمیزی مولکول‌ها (در گازها و آبگونه‌ها)، اطناب، درازگویی، پرگویی، روده‌درازی، شهوت کلام، افاضه. این مفهوم در مورد فرآیندی به کار می‌رود که از طریق آن یک ایده، اختراع، یا دیگر پدیده‌های فرهنگی از منابع خارجی به عاریت گرفته می‌شود. مردم ایده‌ها، ابزار، تولیدات و اختراعات دیگر جوامع را به عاریت می‌گیرند و از آن استفاده می‌کنند. - Sociology
699 deviance انحراف، سقم، برگشتگی، رفتار منحرف، کج‌رفتاری - Sociology
700 demography آمار مردم گیتی، آمارگیری نفوس بشر، آمارنگاری. معانی دیگر: (آمار) جمعیت‌شناسی، چپیره‌شناسی - Sociology
701 culture shock ضربه‌ی فرهنگی، کوبه‌ی فرهنگی - Sociology
702 cultural relativism نسبی‌گرایی فرهنگی - Sociology
703 crime گناه، جرم، جنایت، بزه، تبه کاری، تقصیر، بدکاری. معانی دیگر: بزهکاری، فژاکن، لغزش (اخلاقی)، (عامیانه) قابل تاسف، دریغ آمیز، جای تاسف - Sociology
704 counterculture پادفرهنگ - Sociology
705 cooptation شامل شدن در یک گروه از طریق همسان‌سازی، - Sociology