No. |
English |
Farsi |
Pashto |
Subject |
646
|
stigma
|
داغ اجتماعی. عدم تایید یک فرد براساس ویژگیهای جسمی و رفتاری که آنها را از دیگران متمایز میسازد.
|
-
|
Sociology
|
647
|
stereotype
|
تفکر قالبی. تفکر قالبی به یک نظر از پیش تشکیلشده در ذهن جمعی گروههایی از جامعه اشاره دارد، که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگیهای خاصی را به تمام اعضای یک گروه دیگر یا مجموعهای متفاوت نسبت میدهد. این امر سبب میگردد افراد برپایهٔ اطلاعاتی ناچیز و تصورهای کلیشهای خود که غالباً برگرفته از جامعه یا رسانهها است، بدون آنکه شناخت کافی از دیگران داشتهباشند، نسبت به آنها قضاوت کنند.
|
-
|
Sociology
|
648
|
status
|
وضعیت
|
-
|
Sociology
|
649
|
socialization
|
اجتماعی شدن اصطلاحی است که توسط جامعهشناسان، روانشناسان اجتماعی و مردمشناسان استفاده میشود و به روندی گفته میشود که در آن شخص در طول حیات خویش هنجارها،عرفها و ارزشهای جامعه خویش را یاد میگیرد. به عبارتی؛ آماده شدن فرد توسط جامعه برای بر عهده گرفتن نقشها را جامعهپذیری میگویند
|
-
|
Sociology
|
650
|
semiotics
|
نشانه شناسی
|
-
|
Sociology
|
651
|
sanction
|
تحریم
|
-
|
Sociology
|
652
|
role conflict
|
تعارض نقش
|
-
|
Sociology
|
653
|
ritual
|
آیینها. آیینها کارهای نمادین، متعارف و مرسومی هستند که در جامعههای انسانی برای بهره گرفتن از نیروهای فراطبیعی انجام میشوند.
|
-
|
Sociology
|
654
|
revolution
|
انقلاب. انقلاب به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار میرفت. فلاسفه انقلاب را این گونه بیان مینمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی تودهای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعیبینجامد، انقلاب نامیده میشود.
|
-
|
Sociology
|
655
|
religion
|
دین، که به آن کیش و آیین نیز گفته میشود، در لغت به معنای راه و روش تعبیر شده[۱] که بر این اساس میتوان آن را به راه و روشی که افراد انسان برای زندگی خود اختیار میکنند تعبیر نمود
|
-
|
Sociology
|
656
|
race
|
نژاد
|
-
|
Sociology
|
657
|
quantitative
|
کمی
|
-
|
Sociology
|
658
|
qualitative
|
کیفی
|
-
|
Sociology
|
659
|
prejudice
|
پیشداوری به پافشاریِ بدونِ دلیل و غیرِ قابلِ اثباتِ فلسفی یا تجربی گویند. ریشهٔ پیشداوری به یک عقیده یا شخصی میباشد که باعث میشود که انسان به راحتی حرف بیدلیل یا بدون دلایل کافی را نه تنها بپذیرد بلکه بر روی آن پافشاری هم داشته باشد.
|
-
|
Sociology
|
660
|
power
|
قدرت در اصطلاح علوم اجتماعی به معنی توانایی افراد یا گروهها برای دستیابی به هدفها یا پیشبرد منافع خود از راه واداشتن دیگر افراد جامعه به انجامدادن کاری خلاف خواستهٔ آن افراد است.
|
-
|
Sociology
|