Text: Subject:
No. English Farsi Pashto Subject
676 group dynamics پویایی گروه، دینامیک گروه - Sociology
677 globalization جهانی شدن - Sociology
678 gender role نقش جنسیتی - Sociology
679 functionalism کارکردگرایی. کارکردگرایی یکی از رویکردها در فلسفه ذهن است. ایده اصلی در این رویکرد آن است که حالت‌های ذهنی (باورها، خواست‌ها، احساس درد داشتن و ...) فقط از طریق نقش کارکردی خود ایجاد می‌شوند- یعنی همان روابط علی و معلولی با سایر حالت‌های ذهنی، ورودی‌های حسی و خروجی‌های رفتاری هستند. - Sociology
680 freedom آزادی - Sociology
681 feminism عقیده به برابری زن و مرد، زن‌گرایی د ښځینوو په پلوۍ سره كوالى Sociology
682 family خانواده - Sociology
683 exchange داد و ستد، تبادله، عوض، مبادله، تسعیر، تبادل، اسعار، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی، تعویض، صرافی، معاوضه، بورس، مبادله کردن، عوض کردن، تسعیر یافتن. معانی دیگر: تبادل کردن، بده و بگیر کردن، دادن و ستاندن، ردوبدل کردن، چفته کردن، پایا پای کردن، تاخت زدن، معاوضه کردن، جابه جا کردن، در مقابل دادن - Sociology
684 ethnography قوم نگاری، تشریح علمی، مطالعه علمی نژادها. معانی دیگر: (شاخه ای از مردم شناسی که با شناخت فرهنگ ها به ویژه فرهنگ های نانوشتار سروکار دارد) قوم شناسی، رامه شناسی، فرهنگ شناسی، نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند - Sociology
685 equilibrium میزان، تعادل، موازنه، آرامش. معانی دیگر: (فیزیک) هم سنگی، هم ترازی، هم ایستایی، ترازمندی، هم وزنی، هم ترازویی، تعادل جسمی، تعادل روحی، تن ترازی، روان ترازی، آرامش، سکون - Sociology
686 enclave درون بوم. تحت محاصره. معانی دیگر: (بخشی از یک ناحیه یا کشور که از چندسو توسط سرزمین کشور دیگری احاطه شده باشد) سرزمین محصور، درونبوم، قلمرو بسته (در برابر: برونبوم exclave)، ناحیه ای که کشور بیگانه دور انرا گرفته باشد، ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد - Sociology
687 dysfunction عدم کار، معلولی، عمل یا کار معلول وغیر عادی Sociology
688 disability ناتوانی، عجز، عدم قابلیت. معانی دیگر: نقص عضو، زمین گیری، معلولیت، آکمندی، فرنودی، محدودیت، کران بستگی، ناسودمندی، نداشتن مزیت، نقطه ی ضعف، کمبود، کمداشت، از کار افتادگی، (حقوق) عدم صلاحیت، ناشایستگی، عدم اهلیت، حجر. - Sociology
689 diffusion سرایت فرهنگی، ریزش، پخش، انتشار، پخش‌ه‌شدگی. معانی دیگر: اشاعه، پراکنش، گسترش، پاشش، نشت، (نور) پخشیدگی، پخشش، هم‌آمیزی مولکول‌ها (در گازها و آبگونه‌ها)، اطناب، درازگویی، پرگویی، روده‌درازی، شهوت کلام، افاضه. این مفهوم در مورد فرآیندی به کار می‌رود که از طریق آن یک ایده، اختراع، یا دیگر پدیده‌های فرهنگی از منابع خارجی به عاریت گرفته می‌شود. مردم ایده‌ها، ابزار، تولیدات و اختراعات دیگر جوامع را به عاریت می‌گیرند و از آن استفاده می‌کنند. - Sociology
690 deviance انحراف، سقم، برگشتگی، رفتار منحرف، کج‌رفتاری - Sociology