Text: Subject:
No. English Farsi Pashto Subject
376 power توان، قوه - Political science
377 populism عوام‌گرایی، پوپولیزم - Political science
378 policy خط مشی، پالیسی - Political science
379 pluralism تکثرگرایی، پلورالیزم - Political science
380 party حزب - Political science
381 oligarchy گروه‌سالاری، الیگارشی - Political science
382 natural law قانون طبیعی - Political science
383 nationalism ملی‌گرایی، نشنلیزم - Political science
384 monarchy پادشاهی، شاهنشاهی، سلطنت - Political science
385 meritocracy شایسته‌سالاری - Political science
386 mediation وساطت، سفارت، میانجی گری. معانی دیگر: پادرمیانی، آشتی گری - Political science
387 mandate اختیار، حکم، تعهد، فرمان، قیمومت، وکالتنامه. معانی دیگر: (به ویژه کتبی) حکم، دستور، اختیارنامه، (سابقا) امتیاز اهدایی از سوی جامعه ی ملل که به کشوری اجازه می داد سرزمینی را تحت الحمایه ی خود بکند یا نیابتا اداره کند: قیمومت، امتیاز تحت الحمایگی، خواست رای دهندگان (که با رای دادن هویدا می شود)، کشور تحت الحمایه، (حقوق) دستور دادگاه بالاتر به دادگاه پایین تر، دستور مافوق به مادون، (حقوق - انگلیس) گروگیری اموال شخصی، (حقوق رومی) قراردادی که طبق آن شخص به طور رایگان متعهد به انجام کاری می شود ولی در صورت زیان یا آسیب غرامت یا پاداش دریافت می کند. - Political science
388 Magna Carta منشور کبیر - Political science
389 lobbying لابی‌گری - Political science
390 libertarianism لیبرتاریانیزم - Political science