فایل: د شناخت نمبر(آی دی)
pdf د دي فایل د داونلود کولو لپاره سیستم ته ننوڅئ.سکوتی با هزاران صدا
باور دارم که نوشتن در مورد درد، آسانتر از سکوت کردن در مورد آن است. نوشتن هم درد دارد، چون کلمات، ابزاری برای روایت کردناند و داستانها هم پناهگاهی برای درد، رنج و پرسش اند، پرسشهایی سنگین و سخت؛ اما نه به سوزناکی دردی که سنگینی سکوت ایجاد میکند.
چند ماه پیش، زنانی در ایران، پاکستان و نقاط مختلف جهان، به طرز فجیعی کشته شدند، تنها به جرم زن بودن و مقاومت کردن.
این جنایات - که هر بار آنها را زیر اسم «حوادث» پنهان میکنند- جدید نبودند، این جنایتها، متاسفانه هر روز تکرار میشوند و تکرار میشوند. اما این داستان، پاسخی نیست. چه پاسخی میتوان به خشونتهایی که از قرنها در حال جریاناند، داد؟
این داستان، یادآوری است. یادآوری اینکه ما بیتفاوت نیستیم. مقاومت است، نوعی از مقاومت در برابر سکوت و قبول کردن.
داستان این سه زن، از دل تخیل آمده است، اما تخیلی که با واقعیت خویشاوند است. این سه زن، در نگاه اول، خیلی متفاوت و متمایز، اما در نهایت خیلی به هم متصل اند، چون آنچه زنان تجربه میکنند، مرز نمیشناسد. به همین قسم، داستانها هم مرز نمیشناسند. زبان، ملیت، قوم، مذهب….و از همه مهمتر، تبعیض در برابر «آنها»، همه در برابر زخمهای مشترک رنگ میبازند، چنانچه در برابر صداها و داستان ها. داستانها ما را به هم وصل میکنند، به ما یادآوری میکنند که ما تنها نیستیم، و مهمتر از این دو، اینکه، به ما میگویند که همه انسان هستیم.
و بله، این داستان محصول تخیل است و احساسات انسانی.
طاهره خاتمی
اول جولای ۲۰۲۵
د دی مطلب په هکله
د مطلب ډول
لیکونکی
طاهره خادمی
نشرکوونکي
جواز/ د چاپ حق لرونکی
CC BY / CC BY-SA
