متن: مضمون:
خیر انگلیسی فارسی پشتو مضمون
691 demography آمار مردم گیتی، آمارگیری نفوس بشر، آمارنگاری. معانی دیگر: (آمار) جمعیت‌شناسی، چپیره‌شناسی - جامعه‌شناسی
692 culture shock ضربه‌ی فرهنگی، کوبه‌ی فرهنگی - جامعه‌شناسی
693 cultural relativism نسبی‌گرایی فرهنگی - جامعه‌شناسی
694 crime گناه، جرم، جنایت، بزه، تبه کاری، تقصیر، بدکاری. معانی دیگر: بزهکاری، فژاکن، لغزش (اخلاقی)، (عامیانه) قابل تاسف، دریغ آمیز، جای تاسف - جامعه‌شناسی
695 counterculture پادفرهنگ - جامعه‌شناسی
696 cooptation شامل شدن در یک گروه از طریق همسان‌سازی، - جامعه‌شناسی
697 conformity متابعت، انطباق، مطابقت، پیروی، هم نوایی، پیروی از رسوم یا عقاید. معانی دیگر: همسانی، همدیسی، همسازی، توافق، تطابق، مشابهت، همرنگی (با جماعت)، دنباله روی - جامعه‌شناسی
698 conflict ستیزه، ضدیت، نا سازگاری، تضاد، کشمکش، نبرد، برخورد، مناقشه، مغایرت، کشاکش، ناسازگار بودن، مبارزه کردن. معانی دیگر: ستیز، رزم، جنگ (به ویژه اگر طولانی باشد)، عدم توافق، هم ستیزی، منافات، اختلاف، (روان شناسی) تعارض، هم برخورد، درون ستیزی، (با هم) در تضاد بودن، تضاد داشتن، هم ستیز بودن، (دو عقیده و غیره) با هم برخورد داشتن، مغایرت داشتن، تصادم، برخورد دوچیز در حال حرکت - جامعه‌شناسی
699 community اجتماع، انجمن، عوام، عموم. معانی دیگر: جامعه، هامه، عامه، جمهور، گروهی از مردم دارای ویژگی مشترک، اقلیت، کشورهای همبسته، هم پیوست، همپیوند، (مالکیت) اشتراک، انبازگری، وابسته به اشتراک، مشترک، انبازین، همانندی، تشابه، وحدت، یگانی، محل اجتماع، محله، همزیگاه، محیط، هم نشینی، همزیستی، مسالمت - جامعه‌شناسی
700 coercion اجبار، تهدید و اجبار، اضطرار - جامعه‌شناسی
701 clique دسته‌ی کوچکی که به آسانی دیگران را راه نمی‌دهند و تفرعن می‌فروشند، جرگه‌ی بسته، باند، دار و دسته، شبکه ارتباطی فرقه‌یی یا باندی. این شبکـۀ ارتباطی شبکۀ بسیار پیچیده‎یی است که در آن همه با هم در ارتباط اند و با اضافه شدن تعداد اعضاء پیچیدگی این شبکه بیشتر می شود. - جامعه‌شناسی
702 class طبقه، همگن، دسته، گروه، نوع، زمره، (زیست شناسی) رده، (آموزش) کلاس، هم‌آموزگان، دانشپایه، اتاق درس، آموزگاه، دسته‌بندی بر حسب نوع یا درجه، (خودمانی) مرغوبیت، خوش ظاهری، وقار، بزرگواری، عالی بودن، رده‌بندی کردن، طبقه بندی یا درجه بندی کردن - جامعه‌شناسی
703 civilization تمدن، مدنیت، شهرایی، شهر زیستی، شهرنشینی - جامعه‌شناسی
704 bureaucracy (تداعی منفی) دیوان سالاری، کاغذبازی، مقررات خشک و وقت‌گیر اداری، قرطاس بازی، تشریفات زائد اداری - جامعه‌شناسی
705 body language ارتباط غیرکلامی، (بیان به وسیله ی حرکات بدن و حالت قیافه) تنگویی - جامعه‌شناسی