خیر |
انگلیسی |
فارسی |
پشتو |
مضمون |
706
|
bias
|
تعصب، پیشقدر، تمایل بیک طرف، سینه کش، مورب، تحت تاثیر قرار دادن، بیک طرف متمایل کردن، تبعیض کردن. معانی دیگر: گرایش، تمایل، انحراف، خمش، سوگیری، کژگرایی، کژی، دارای گرایش کردن، کژگرای کردن، دارای انحراف کردن، تبعیض، سوداری، غرض، غرضمندی، مغرض بودن، (آمار) خطا، تورش، (خط یا سجاف یا نواره ی) اریب، درز اریبی، اریبی، (رادیو) نیروی محرک ورودی، بایاس، (مهجور) کج، یک وری، طرفداری، تبعی کردن
|
-
|
جامعهشناسی
|
707
|
belief
|
باور، عقیده، آور
|
-
|
جامعهشناسی
|
708
|
bartering
|
مبادله کالا با کالا یا خدمات با خدمت بدون استفاده از پول. معامله پای به پای.
|
-
|
جامعهشناسی
|
709
|
authority
|
توانایی، اختیار، اعتبار، قدرت، اجازه، نفوذ، تسلط، متخصص، تصدی، اولیاء امور، نویسندهء معتبر، خوشنامی. معانی دیگر: صلاحیت، حق، صاحب اختیار، دارای حق (انجام کاری)، مختار، ماموریت، اقتدار، موثق بودن، قابلیت اعتماد و اطمینان، (جمع) مسئولان امور، متصدیان، ماموران مربوط، اداره ی مسئول، کارشناس، خبره، علامه، دانشمند، مرجع، تجربه و استادی، مهارت و پختگی، مرجعیت، (در نگارش و امور حقوقی و غیره) اسناد، ذکر منبع و ماخذ برای اثبات، منابع و ماخذ ذکر شده، مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی، منبع صحیح و موثق، در جمع اولیاء امور
|
-
|
جامعهشناسی
|
710
|
attitude
|
هیئت، گرایش، طرز برخورد، حالت، روش و رفتار. معانی دیگر: ایستار، طرز قرارگیری، نهش، (طرز) برخورد، (فکر یا احساس یا عمل) روش، رویکرد، نگرش، خلق، (هواپیمایی) موقعیت هواپیما (و غیره) نسبت به خط یا سطح بخصوصی (مثلا افق)
|
-
|
جامعهشناسی
|
711
|
assimilation
|
گوارش، درآشامش، جذب، هضم، تحلیل بری، یکسانسازی، همانند سازی، همسان سازی
|
-
|
جامعهشناسی
|
712
|
archetype
|
نمونه یا الگوی اصلی (هر چیز)، پیش الگو
|
-
|
جامعهشناسی
|
713
|
appropriation
|
تصاحب، برداشتن (بدون اجازه یا مجوز)، تملک، (پول و بودجه) تخصیص، اختصاص، کنار گذاشتن، منظورکردن بودجه
|
-
|
جامعهشناسی
|
714
|
anomie
|
بی هنجاری، اعتقاد به بی نظمی، بی توجهی به اصول دین
|
-
|
جامعهشناسی
|
715
|
alienation
|
از خود بیگانگی، بیگانگی (از خود یا دیگران)، بیزاری، جدایی، بیخویشتنی، دوری، ناهمبستگی، واپیوستگی
|
-
|
جامعهشناسی
|
716
|
agency
|
نیرو، نیروی فعال، فعالیت، پویایی، نمایندهگی، ایجنسی
|
-
|
جامعهشناسی
|
717
|
acculturation
|
فرهنگپذیری، جذب و پذیرش فرهنگ بخصوص، فرهیختگی، فرهیزش
|
-
|
جامعهشناسی
|
718
|
vertical angles
|
زوایای عمودی
|
عمودي زاویې
|
ریاضی
|
719
|
vertex
|
راس
|
راس
|
ریاضی
|
720
|
variable
|
متغیر
|
متغیر
|
ریاضی
|