خیر |
انگلیسی |
فارسی |
پشتو |
مضمون |
646
|
religion
|
دین، که به آن کیش و آیین نیز گفته میشود، در لغت به معنای راه و روش تعبیر شده[۱] که بر این اساس میتوان آن را به راه و روشی که افراد انسان برای زندگی خود اختیار میکنند تعبیر نمود
|
-
|
جامعهشناسی
|
647
|
race
|
نژاد
|
-
|
جامعهشناسی
|
648
|
quantitative
|
کمی
|
-
|
جامعهشناسی
|
649
|
qualitative
|
کیفی
|
-
|
جامعهشناسی
|
650
|
prejudice
|
پیشداوری به پافشاریِ بدونِ دلیل و غیرِ قابلِ اثباتِ فلسفی یا تجربی گویند. ریشهٔ پیشداوری به یک عقیده یا شخصی میباشد که باعث میشود که انسان به راحتی حرف بیدلیل یا بدون دلایل کافی را نه تنها بپذیرد بلکه بر روی آن پافشاری هم داشته باشد.
|
-
|
جامعهشناسی
|
651
|
power
|
قدرت در اصطلاح علوم اجتماعی به معنی توانایی افراد یا گروهها برای دستیابی به هدفها یا پیشبرد منافع خود از راه واداشتن دیگر افراد جامعه به انجامدادن کاری خلاف خواستهٔ آن افراد است.
|
-
|
جامعهشناسی
|
652
|
poststructuralism
|
پساساختارگرایی به مجموعهای از افکار روشنفکرانه فیلسوفان اروپای غربی و جامعهشناسانی گفته میشود که با گرایش فرانسوی، مطلب نوشتهاند.
|
-
|
جامعهشناسی
|
653
|
positivism
|
اثباتگرایی،(یافتباوری) هر گونه فلسفه علم بر اساس این دیدگاه است که در علوم طبیعی و اجتماعی، دادههای برگرفته شده از «تجربه حسّی» [و تلقی منطقی و ریاضی از این دادهها]، تنها منبع همه شناختهای معتبر است. دادههایی که میتوان از راه حسها به دست آورد را «شواهد تجربی» گویند.
|
-
|
جامعهشناسی
|
654
|
population
|
نفوس. جمعیت
|
-
|
جامعهشناسی
|
655
|
peer pressure
|
فشار نظیر، فشار همتا به تأثیراتی که توسط یک گروه همتا در جهت تشویق فردی به تغییر رفتارها، ارزشها یا اخلاق جهت همگامی با گروه اطلاق میگردد.
|
-
|
جامعهشناسی
|
656
|
oppression
|
ظم، ستم
|
-
|
جامعهشناسی
|
657
|
norm
|
هَنجار. هنجار در اصطلاح دانش جامعهشناسی به یک الگوی رفتاری گفته میشود که روابط و کنشهای اجتماعی را تنظیم میکند، اکثریت جامعه خود را به آن پایبند میدانند و در صورتی که شخصی آن را رعایت نکند، جامعه او را مجازات میکند.در ضمن باید گفت که هنجار با قانون کنترل میشود در حالی که این حکم در مورد ارزشها صدق نمیکند.
|
-
|
جامعهشناسی
|
658
|
negotiation
|
مذاکره گفتگویی میان دو یا چند فرد یا گروه است که با هدف دستیابی به یک درک مشترک، رفع نقاط اختلاف، یا رسیدن به منفعتی در نتیجهٔ آن گفتگو، ایجاد توافق در خصوص دورههای اقدام، چانه زنی برای منفعت گروهی یا جمعی، یا حصول نتیجهای رضایتبخش برای منفعت تمامی افراد یا گروههای درگیر در فرایند مذاکره، انجام میشود.
|
-
|
جامعهشناسی
|
659
|
nation
|
ملت به گروهی از انسانهای دارای فرهنگ، ریشه نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق میگردد که بر خلاف تعریفی که برای امت در نظر گرفته شده، دارای حکومتی واحد هستند یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند.
|
-
|
جامعهشناسی
|
660
|
multiculturalism
|
چندگانگی فرهنگی یا چندفرهنگیگرایی ( به انگلیسی :Multiculturalism) یک نوع ایدئولوژی است که بر مبنای آن انسانهایی از اقوام، نژاد و ملیتهای گوناگون با داشتن حقوق شهروندییکسان در یک مکان (مثلاً یک کشور) با هم زندگی میکنند.
|
-
|
جامعهشناسی
|