File 1
docx Please login to download this file.File 2
pdf Please login to download this file.شب فرارسیده بود؛ همه جا تاریک و سرد بود، درختانِ پارکِ کنار رودخانه در تیرهگی شب چونان اشباح غولپیکرِ یخ بسته به نظر میرسیدند. چند تنی که این جا و آنجا زیر آن اشباح غولپیکر تا لحظاتی قبل، مشغول قدم زدن بودند، اینک عجله داشتند تا پیش از این که سرمای جانگذار زمستان خون را در رگهای شان منجمد بسازد، خود را به خانههای شان که در آن سوی رودخانه، در شهر موقعیت داشت، برسانند. پس از لحظاتی پارک خالی و خلوت شد؛ خالی و خلوت حتا از پرندهگان و سنجابهای کوچک درختی؛ همه به خانه ها و لانههای شان رفته بودند. (از متن داستان)
About this resource
Available in the following languages
Resource level
هر گونه سطحResource type
یازوچی
کاوه آهنگر
یایین بیروچی
جواز/ دارنده حق چاپ
دامنه عمومی / CC 0
