افغُانستُانی ݜچي هوړُاجيلی او آندېي بېخا

فلټر
File 1
pdf Please login to download this file.

فاطمه ریسنده

     
1312 views
0

در زمانه های قدیم در یک شهر بسیار دور در غرب دختری به نام فاطمه زنده گی میکرد او دختر یک ریشنده پولداری بود. که ریشیدن را به دختراش یاد داده بود. یک روز پدراش به او گفت: "بیا دخترام که ما به سفر میرویم. من در بحر میانه کاری دارم و ممکن تو در سفر کدام  جوانی زیبایی را برای شوهر شدن ات  پیدا کنی." . . . 

 

برای مطالعه ادامه داستان، لطفاً روی گزینه "پی دی اف" که در زیر آمده است، کلیک کنید.


About this resource
Available in the following languages
Resource level
Any Level
خور تهندرو

Hoopoe Books

چُاپ تهيلُا حق

CC BY-ND / CC BY-NC-ND

0 Comment(s)