تعلیمے مفت ات یېت سرچښمه یېن افغانستان ارد

صافچید
File 1
pdf Please login to download this file.

ارسلان می‌ترسد

     
754 views
0

رسلان: «شَمال؟» اَوستا: «بله، شَمال. شَمال می‌تانه بسیاری چیزا ره حرکت بِته. لباسای سر طناب، پرده‌های اتاق، حتی می‌تانه شاخ‌وبرگای درختا ره تکان بِته.» ارسلان با شنیدن این جمله فوراً به طرف درختی دوید. زیر درخت رفت و ایستاد. با دقت زیاد به حرکت برگ‌های درخت دید و گفت: «خوب! حالی فامیدم که شما ره شَمال تکان می‌ته.»


About this resource
نڤشیج

فرشته مهدی

چاپگهر

گهواره

لسئنس

0 Comment(s)