فایل: شماره شناسایی
pdf برای دانلود کردن این فایل، لطفا وارد سیستم شویددر زﻣﺎﻧﻪ
ﻫﺎی ﺑﺴﯿﺎر ﻗﺪﯾﻢ، ﻣﺮد دﻫﻘﺎﻧﯽ در ﻧﺎروی زﻧﺪه ﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮد ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎر ﭘﯿﺸﺎﻧﯽﺗﺮش و ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﮕﺮﺧﻮن ﺑﻮد. اﯾﻦ ﻣﺮد ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﮕﺮﺧﻮن ﺑﻮد، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺴﯿﺎر ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ و اﻋﺼﺎبﺧﺮاب ﻧﯿﺰ ﺑﻮد. او ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮد ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﻫﻮﺷﯿﺎرﺗﺮ از دﯾﮕﺮان، ﺑﻪ وﯾﮋه ﻫﻤﺴﺮش اﺳﺖ. اﯾﻦ داﺳﺘﺎن ﺧﻨﺪهآور و ﺟﺎﻟﺐ را ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ اﯾﻦ ﻣﺮد ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﮐﺸﯿﺪ. این داستان را عبدالرحیم احمد پروانی از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است.
پیرامون این منبع
ناشر
جواز/مجوز
CC BY 4.0