×

گیله مرد


اگر از این سلاحی که دست وکیل باشی استا، یکی دست او بود، گیرش نمی آوردند. اگر سلاح داشت، اصلا کسی او را سر زراعت نمی دید که به این مفتی مامور بیاید و او را ببرد، چه تفنگهای خوبی دارند. اگر صد تا از اینها دست آدمهای آگل بود، هیچ کس نمی توانست با تو جنگل بگذارد. اگر از این تفنگها داشت، اصلا خیلی چیزها، اینطوری که امروز هست، نبود. اگر آن روز تفنگ داشت، امروز صعرا زنده بود و او محض خاطر بچه شیرخواره اش مجبور نبود سر زراعت برگردد و زخم زبان اگل لولمانی را تحمل کند که به او می گفت: «تو مرد نیستی، تو ننهی بچهان هستی، اگر صد تا از این تفنگها در دست او و اگل لولمانی بود، دیگر کسی اسم بهره مالکانه نمی برد. تفنگ چیه؟ اگر یک چوب کلفت دستی گیرش می آمد، کار این وکیل باشی شیرهای را می ساخت. کاش باران بند می آمد و او می توانست تکه چوبی پیدا کند. آن وقت خودش را به زمین می انداخت، با یک جست برمی خاست و در یک چشم بهم زدن، با چوب چنان ضربتی بر سرنیزه وارد می کرد که تفنگ از دست محمدولی بیرد… کار او را می ساخته… اما مامور دومی سه قدم پیشاپیش او حرکت می کرد! گویی وجود او اشکالی در اجرای نقشه بود. او را نمی شناخت. هنوز قیافه اش را ندیده بود، با او یک کلمه هم حرف نزده بود.

برای باز کردن این مطلب، لطفاً روی دکمه‌ی "داونلود" در پایین کلیک کنید.‎

 واژه‌نامه

فایل: شماره شناسایی

pdf

Please login to download this file.

پیرامون این منبع

نویسنده

بزرگ علوی

زبان‌های موجود

English

فارسی

پښتو

ازبیکی

منجی

نورستانی

سوجی

شغنانی

پشه یی

جواز/مجوز

CC BY / CC BY-SA

نظرات

0 نظراتی که تا به حال رسیده است

لطفا برای گذاشتن نظرات وارد سیستم شوید.