افغُانستُانی ݜچي هوړُاجيلی او آندېي بېخا

فلټر
File 1
pdf Please login to download this file.

دختری با گوشواره‌ی مروارید

     
384 views
0

مرد با آرامش گفت :”کاترینا”. نام او را چنان بر زبان آورد که گویی دارچین در دهان دارد. زن جلوی خودش را گرفت و سعی کرد ارامش خود را حفظ کند قدمی چلو گذاشتم و چاقو را برداشتم ، پیش از گذاشتن آن بر روز میز تیغه ی آن را با پیشبندم پاک کردم .چاقو سبزیجات را لمس کرد من هویجی را سر جایش قرار دادم.
مرد مرا تماشا می کرد.چشمانش به رنگ خاکستری دریا بود. صورت کشیده و زاویه داری داشت و استوار بود ، برخلاف همسرش که مانند شعله ی شمع ، نوسان داشت ریش و سبیل نداشت و من خوشم آمد ، چون حالت تمیزی به چهره اش می داد. شنل سیاهی روی شانه اش بود ، پیراهن سفیدی با یقه خوش دوخت به تن داشت. کلاهش در موهای سرخش که رنگ آجر شسته را داشت ، فرو رفته بود.
پرسید:”اگریت چه کار می کردی؟”
از این پرسش تعجب کردم ولی عقلم رسید که به روی خود نیاورم……


About this resource
Available in the following languages
Resource level
هر گونه سطح
Resource type

کتاب

ليکندرو

تریسی شوالیه

جيپ پراتوندرو

گلی امامی

خور تهندرو

نشر چشمه

چُاپ تهيلُا حق

CC BY / CC BY-SA

0 Comment(s)