قصههای کوتاه برای بچههای ریش دار
موقعی که در سال ۱۳۴۲ آخرین مجموعه داستان هایم را با عنوان و آسمان و ریسمان» انتشار دادم به راستی خیال نمی کردم که باز عمر وفا کند و بتوانم داستان های دیگری بنویسم و به صورت کتاب تازه ای به چاپ برسانم.
میگویند خدا چنین خواسته بود. حرف درستی است و من به تقدیر معتقدم ولی فکر می کنم عواملی هم در میان بود که ابزار دست غیبی گردید یعنی در محیطی می زیستم که از پاره ای علل و اسباب که عمر را کوتاه می سازد به دور بود یعنی دچار بعضی سردردهای جسمی و روحی و مصائب و بلیات نامطلوب و دغدغه هایی که بلاشک عمر انسانی…
Comments
0 comment(s) so far
Please login to add comments.