×

شبانه ها (داستان)


تازه سر و کله بهار تو ونیز پیدا شده بود که یک روز صبح چشمم افتاد به تونی گاردنر نشسته بود وسط چند تا توریست ما تمام هفته شلوغ اول را توی میدان کار کرده بودیم بگذارید برایتان بگویم بعد از آن همه ساعت های خسته کننده ککه پشت کافه اجرا داشتیم و مدام توی دست و پای مشتری هایی بودیم که می خواستند از پله ها بالا و پایین بروند تازه نفس راحتی می کشیدیم…

Please click the button(s) below to download the resource(s)

 Glossary

File 1

pdf

Please login to download this file.

About this resource

Author

کازو ایشی گورو

Translator

علیرضا کیوانی نژاد

Languages Available

English

فارسی

پښتو

ازبیکی

منجی

نورستانی

سوجی

شغنانی

پشه یی

License

CC BY / CC BY-SA

Comments

0 comment(s) so far

Please login to add comments.