سَمَکٍ عیار (جلد اول)
سمک عیار (جلد اول) . مرزبان شاه، پادشاه ماچین پسری دارد که نامش خورشید است. خورشید در حین یکی از شکارهایش مه پری، دختر فغفور شاه چین را میبیند و دلباختهاش میشود. اما برای رسیدن به مه پری مشکلات بسیاری هست. یکی از این موانع دایهی جادوگر اوست که برای خواستگاران مه پری شروط سختی مثل رام کردن اسب وحشی میگذارد؛ هر کدام از خواستگاران در این چالشها شکست بخورند، جادوگر آنها را میرباید. خورشیدشاه تلاش میکند از پس این چالشها برآید اما اتفاقاتی میافتد و جادوگر فرخ روز، برادر خورشیدشاه را اسیر میکند. سمک از عیاران و پهلوانی نامآور است که با خورشیدشاه، پسر شاه حلب دوست است و با هم سوگند برادری خوردهاند. سمک که خورشید را در وضعیتی دشوار می بیند به کمکش میشتابد تا دایه را شکست دهند و دو دلداده به هم برسند. سمک عیار داستانی بازمانده از سدۀ ششم هجری است که ریشههای قدیمی تری در دورهی باستانی ایران دارد. اصل داستان به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده تا فرامرزبن خدادادبن عبدالله کاتب ارّجانی آنها را جمعآوری میکند.
نظرات
0 نظراتی که تا به حال رسیده است
لطفا برای گذاشتن نظرات وارد سیستم شوید.